کار اینترنتی


با مشاهده تبلیغات از طریق گوشی هوشمند و لپ تاب  میتوانید برای خود و دیگران کسب درآمد کنید همچنین با معرفی اعضای جدید پول درآوریدجهت دریافت لینک ثبت نام وراهنمایی از طریق واتساپ ۰۹۳۷۹۳۸۷۱۲۲

۱۵ شهریور ۰۰ ، ۱۱:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی فروزنده

پاور بانک کپسولی 3000میلی آمپر ساعت

دارای سه سری شارژ مگنتی میکرو ، آیفون ، تایپ سی

دارای باطری لیتیومی

ابعاد کوچک و سبک

وزن 50 گرم  

بدون نیاز استفاده از کابل شارژ

قابل استفاده بر روی تمام مدل گوشی های اندروید

بدلیل حجم تماسها پاسخگویی و سفارش از طریق واتساپ09379387122

قیمت 430000 تومان

۳۱ مرداد ۰۰ ، ۱۰:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی فروزنده

راهنمای آماده سازی سرورهای HP مدلهای DL380 G5,G6,G7,G8,G9 برای نصب ویندوز و نرم افزارهای همکاران سیستم

در این مستند مراحل آماده سازی سرورهای HP برای نصب ویندوز و نرم افزار راهکاران در قالب یک راهنمای نصب آمده است و انجام مراحل اشاره شده در این راهنما باعث افزایش عملکرد سرور در اجرای نرم افزار خواهد شد.

مرحله اول: انجام تنظیمات مربوط به BIOS سرور  (در سرورهای HP به آن RSBU) گفته می شود

انجام تنظیمات BIOS اولین مرحله برای راه اندازی هر کامپیوتری می باشد که شامل کلیه سرورها نیز می شود. برای ورود به محیط BIOS معمولاً در ابتدای بالا آمدن سرور از یکی از کلیدهای function یا F استفاده می شود که برای کلیه سرورهای HP این کلید F9 می باشد. در نتیجه بعد از روشن کردن سرور و بعد از گذراندن مراحل Power On Self-Test (POST) سرور، کلید F9 را فشرده تا وارد محیط BIOS سیستم شوید.

در زیر ابتدا مراحل انجام تنظیمات BIOS سرور HP DL380 G5 همراه با تصاویر مربوط به آن آورده شده است:

اولین مرحله در انجام تنظیمات، درست کردن تاریخ و زمان سرور می باشد که این کار مطابق شکل زیر انجام می شود

.

در قسمت Date و Time مقادیر به روز پر می شود و سپس تنظیمات مربوط به Power Management انجام می گیرد

.

همانطور که در شکل مشاهده می شود ابتدا وارد System options شده و سپس در قسمت Power Management گزینه HP Static High Performance Mode را انتخاب می کنیم. با انجام این قسمت تنظیمات لازم برای سرور HP DL380 G5 تکمیل می شود و در قسمت بعد مستند، همین مراحل تنظیمات BIOS برای  سرور HP DL380 G7 همراه با شکل آورده شده است:

همانند سرور G5 HP DL380 ابتدا باید تنظیمات تاریخ و ساعت برای سرور مطابق شکل زیر انجام شود

.

بعد از انجام این مورد وارد قسمت Power Management Options شده و تنظیمات مناسب  مطابق شکل زیر انجام می شود

.

مطابق شکل بالا تنظیمات HP Power Profile  باید برروی Maximum Performance قرار گیرد.

با تنظیم کردن این گزینه، انجام تنظیمات BIOS سرورها برای مقصود مورد نظر ما انجام خواهد شد و قابل ذکر می باشد که این تنظیم های مورد نظر مربوط به BIOS ، در سرورهای HP DL380 G6 و HPDL380 G8 مشابه سرورهای  G7 HP DL380 بوده و برای انجام این تنظیمات می توان مشابه به راهنمای مربوط به BIOS سرور G7 HP DL380 عمل کرد.

در ادامه چگونگی تنظیمات RBSU برای سرورهای HP DL380 G9 همراه با تصاویر آورده می شود. این سرورها به دلیل جدید تر بودن علاوه بر BIOS از سیستمی جدید به نام UEFI برای بوت کردن سرور استفاده می کنند که توصیه می شود بطور کلی Boot Mode آنها روی UEFI قرار بگیرد که تصاویر چگونگی آن در ادامه دیده می شود.

همانند باقی سرورهای HP با فشردن دکمه F9 در هنگام عملیات POST(Power On Self-Test) ، سرور وارد محیط System Utilities می شود که این صفحه مشابه تصویر زیر می باشد

.

بعد از وارد شدن به این صفحه مطابق تصویر گزینهSystem Configuration انتخاب شود. بعد از این انتخاب به صفحه زیر وارد خواهید شد

.

در این قسمت گزینه   BIOS/Platform Configuration (RBSU) را انتخاب نمایید و به صفحه زیر وارد شوید

.

در این قسمت همانند دیگر نسلهای سرور ابتدا بهتر است تنظیمات تاریخ و ساعت انجام گردد که این کار با انتخاب گزینه Date and Time انجام می شود و بعد از انتخاب این گزینه صفحه زیر مشاهده می شود

.

در این قسمت تنظیمات دقیق ساعت و تاریخ انجام شده و با فشردن دکمه ESC به صفحه قبل بازگشته و این بار گزینه Power Management را انتخاب کرده تا به صفحه زیر وارد شوید

.

در این صفحه گزینه Power Profile را مطابق شکل برروی گزینه Maximum Performance قرار دهید و مجدد با فشردن دکمه ESC به صفحه قبل برای انجام باقی تنظیمات برگردید.

در این مرحله گزینه ای که باید انتخاب شود Performance Options بوده که با انتخاب آن صفحه زیر نمایش داده می شود

.

در این صفحه مانند شکل گزینه Advanced Performance Tuning Options انتخاب شود تا صفحه زیر نمایش داده شود

.

همانند تصویر بالا ابتدا گزینه NUMA Croup Size Optimization بر روی Flat قرار داده شود و سپس مانند تصویر نمایش داده در زیر گزینه QPI Snoop Configuration بر روی Home Snoop  تنظیم گردد.

.

بعد از اتمام این مرحله تنظیمات اصلی انجام شده است ولی بهتر است چند گزینه دیگر بررسی شود که برای انجام آن از صفحه بالا باید دوبار دکمه ESC را فشار دهید تا مجدد صفحه زیر نمایش داده شود

.

در این صفحه ابتدا گزینه System Options و سپس گزینه Processor Options انتخاب شود و بعد از این کار صفحه زیر دیده می شود

.

.

در این صفحه مانند تصویر چک شود که گزینه Intel (R) Hyper threading بر روی Enable تنظیم شده باشد.

اگر سرور مورد نظر برای برای استفاده فیزیکی نه مجازی و برای کاربرد سیستم عامل بصورت Real تنظیم می شود بهتر است با فشردن دکمه ESC به قسمت System Options برگردید و مانند تصویر زیر وارد قسمت Virtualization Options شوید

.

در این مرحله بررسی شود گزینه Virtualization Technology بر روی گزینه Disabled تنظیم شده باشد. لازم به ذکر مجدد است این تنظیم باید بر روی سرورهای دارای سیستم عامل Real انجام شود و در غیر اینصورت و برای استفاده مجازی این گزینه باید Enabled باشد.

.

مرحله دوم: به روز رسانی Firmware سرور

ورژن Firmware سرورهای HP مربوط به تاریخ ساخت سرور می باشد که با گذشت زمان ایراد های آن مشخص شده و برطرف می گردد. حاصل این موضوع ارائه ورژن های جدیدتری از Firmware توسط کارخانه سازنده می باشد که نصب و به روز کردن آنها به جهت حل کردن مشکلات توصیه می شود. برای سرورهای HP این به روز رسانی ها در قالب یک پکیج به نام Service Pack for ProLiant(SPP) ارائه میگردد. برای به روز رسانی با استفاده از این پکیج باید به روش زیر عمل شود.

ابتدا DVD مربوط به SPP را داخل Optical Drive سرور قرار داده و سرور از روی آن Boot  می شود. سپس پنجره ای مشابه عکس زیر مشاهده می شود

.

با انتخاب  گزینه اول همانطور که در تصویر مشاهده می شود، Firmware سرور به صورت اتوماتیک به روز می شود و بعد از آن سرور Restart می گردد. در هنگام Restart باید DVD مربوط به SPP از داخل Optical Drive خارج گردد تا سرور مجدداً از روی آن Boot نشود. این کار برای کلیه سرورهای HP DL380 G5,G6,G7,G8,G9 یکسان می باشد و از این روش برای به روز رسانی Firmware های آنها میتوان استفاده کرد.

برای سرورهای HP DL380 G8 و HP DL380 G9 روش دیگری برای این بروزرسانی موجود می باشد که نیاز به DVD دارای SPP نبوده و کار بروزرسانی بصورت اتوماتیک و Online انجام می شود که در ادامه روش انجام این کار توضیح داده می شود.

برای بروزرسانی Firmware در سرورهای HP DL380 G8,G9 ابتدا سرور Reboot می شود و در هنگام بالا آمدن سرور مطابق شکل زیر باید عمل گردد

.

همانطور که در شکل مشاهده می شود، در هنگام بالا آمدن سرور با فشردن کلید F10 گزینه Intelligent Provisioning انتخاب می شود. با انتخاب این گزینه سرورهای HP وارد محیط Intelligent Provisioning شده که در این محیط امکان انجام تنظیمات روی سرور مشابه DVD شامل SPP وجود دارد. لازم به ذکر است که برای درست عمل کردن تنظیمات در این محیط، حداقل یکی از کارتهای شبکه سرور امکان IP گرفتن از طریق DHCP را داشته باشند و سرور بدون Proxy از طریق این IP امکان اتصال به اینترنت را داشته باشد. بعد از Boot شدن سرور در محیط Intelligent Provisioning مانند شکل زیر عمل می شود

.

گزینه Perform Maintenance انتخاب می شود و سپس مانند تصویر زیر گزینه Firmware Update انتخاب می شود.

.

بعد از انتخاب این گزینه سرور بصورت اتوماتیک به اینترنت متصل می شود و بروزرسانی های لازم را برای Firmware انجام می دهد.

.

مرحله سوم: انجام تنظیمات Raid Controller و آرایه های مرتبط:

برای انجام این کار دوباره باید DVD مربوط به SPP در Optical Drive سرور قرار گیرد و سرور از روی آن Boot شود. در این مرحله مانند تصویر زیر باید گزینه Interactive انتخاب شود.

.

بعد از انتخاب گزینه Interactive، سرور از روی DVD شروع به Boot کردن می کند و بعد از انجام این عمل صفحه ای مانند صفحه زیر مشاهده می شود

.

بعد از مشاهده این صفحه باید گزینه HP Smart Storage Administrator (SSA) انتخاب شود که با انتخاب آن به صفحه تنظیمات Raid Controller مربوط به سرور وارد شده تا تنظیمات مناسبی انجام گردد. شکل زیر نشان دهنده صفحه اول SSA می باشد

.

همانطور که مشاهده می شود ابتدا باید وارد قسمت Arrays شد و در این قسمت قابلیت ایجاد Array وجود دارد. در تصویر بالا تعداد آرایه ها 1 دیده می شود که علت آن ایجاد یک آرایه از قبل است.  با ورود به قسمت Arrays صفحه ای همانند شکل زیر مشاهده خواهد شد

.

در این عکس Array با Raid1 ایجاد شده است اما Array مورد نظر برای سرورهای همکاران سیستم Raid 10 می باشد که برای انجام این تنظیم حداقل 4 هارد دیسک با ظرفیت یکسان باید در سرور موجود باشد. و در قسمت Actions به جای گزینه Delete Array گزینه Create Array وجود دارد که با انتخاب آن تعداد هارد دیسکهایی را که در قسمت Unassigned Drives نشان داده شده، نمایش می دهد و با انتخاب حداقل 4 عدد از آنها و انتخاب گزینه Raid 10 آرایه ایجاد می شود.  در هنگام ایجاد آرایه جدید گزینه ای به نام Stripe Size  وجود دارد که توصیه شده است این گزینه در هنگام ایجاد Raid 10 روی Full یا بیشترین عدد ممکن تنظیم شود. باید توجه شود که تعداد هارد دیسکهایی که در یک آرایه Raid 10 قرار می گیرند باید 4 به بالا و زوج باشد. توضیح مرتبط با Stripe Size در شکل زیر نمایش داده شده است.

.

بعد از ایجاد آرایه به قسمت Modify Controller Settings رفته و مانند تصویر زیر Cache فعال می شود

.

در انتها از صفحه اصلی وارد قسمت Cache Manger و سپس Cache Settings شده و گزینه نمایش داده شده در شکل غیر فعال می شود

.

با انجام این تنظیم سرور آماده نصب ویندوز و نرم افزارهای آن خواهد بود.

قابل ذکر است که در سرورهای HP DL380 G8,G9 به دلیل دارا بودن Intelligent Provisioning می توان بدون استفاده از SPP DVD انجام تنظیمات مربوط به Raid Controller را انجام داد. بطوریکه بعد از Boot شدن سرور در محیط Intelligent Provisioning ابتدا گزینه Perform Maintenance انتخاب می شود و سپس گزینه HP Smart Storage Administrator(SSA) انتخاب شده و مانند دستور العمل بالا تنظیمات Raid Controller انجام می شود.

در انتها لازم به ذکر می باشد که بعد از انجام این تنظیمات، سیستم عامل نصب می شود و بعد از نصب سیستم عامل که غالباً ویندوز می باشد باید مجدد SP DVD در سیستم گذاشته شود و درایورها و نرم افزار مورد نیاز بر روی سیستم عامل نصب گردد.

۱۱ بهمن ۹۸ ، ۱۱:۰۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی فروزنده

خاطرات بعد از مرگ

**قسمت اول/مردی که 24 ساعت در سردخانه بود

بوده‌اند انسان‌هایی که چند ساعت و حتی سه روز پس از مرگ زنده شده‌اند و اظهارات آنها در حالی که همه تصور می‌کرده‌اند برای همیشه کالبد خاکی را ترک گفته‌اند، دستمایه گزارش‌ها و فیلم‌هایی شده که مخاطبان را به فکر فرو برده است.

برخی زندگی پس از مرگ را شیرین و برخی سخت و طاقت‌فرسا می‌دانند. تاریخ تاکنون تجربه‌های زیادی از انسان‌هایی داشته که پس از مرگ و در حالی که آماده تدفین بوده‌اند، به یکباره زنده شده‌اند و پس از گذشت سال‌ها از اتفاقی که برایشان رخ داده است با شگفتی یاد می‌کنند.

یکی از کسانی که از دنیای مردگان بار دیگر به جهان هستی بازگشته «مازیار کشاورز» است؛ مرد 52 ساله‌ای که پس از یک تصادف وحشتناک 24 ساعت بعد در سردخانه بیمارستان زنده شد.

برای شنیدن حرف‌‌های او از آن 24 ساعت یخ‌زده به دیدارش رفتیم.

می‌گویند کسی که یک‌بار مرگ را تجربه کرده دیگر از مرگ نمی‌ترسد؛ آیا شما هنوز از مرگ واهمه دارید؟

در این دنیا نمی‌توان کسی را یافت که از مرگ نهراسد. شاید بخش عمده‌ای از این ترس به دلیل دلبستگی‌هایی است که در جهان خاکی به وجود می آید و دل کندن از آن بسیار سخت و مشکل می‌شود. واقعیت این است که من هم از مرگ می‌ترسم.

دلیل عمده این ترس چیست؟

شاید به این دلیل که نمی‌دانم در آن جهان چگونه باید پاسخگوی اعمال خود باشم. باور کنید از وقتی که این حادثه برایم رخ داد روزی نیست که به آن فکر نکنم. می‌دانم که خداوند مرا دوست دارد و بازگشت من از دنیای مردگان فرصت دوباره‌ای است که کمتر نصیب کسی می‌شود.

حادثه چگونه و در چه سالی برای شما رخ داد؟

آذر 1374. آن روز هم مانند امروز برف می‌بارید و من که آن زمان مدیرکل پست استان کردستان بودم، ساعت 8 صبح به اتفاق راننده، سوار یک پاترول شدیم تا به قروه برویم. وقتی حرکت کردیم، متوجه شدم او شب قبل به دلیل آن که به خانه‌اش مهمان آمده خوب نخوابیده بود. از او خواستم تا اجازه دهد من رانندگی کنم. برف بشدت می‌بارید، به طوری که پنج ساعت طول کشید تا از سنندج به قروه رسیدیم. خیلی خسته بودم. وقتی برای سوختگیری در پمپ بنزین توقف کردم، او از خواب بیدار شد و خواست رانندگی کند، من نیز در صندلی عقب خوابیدم و 42 روز بعد چشم باز کردم.

وقتی شما خواب بودید حادثه رخ داد؟

بله، بعد شنیدم که در نزدیکی صالح‌آباد، خودروی ما با یک تریلی حاوی سنگ برخورد کرده و شدت این تصادف به حدی بود که از شیشه عقب خودرو به میان جاده پرتاب شده بودم. پس از حادثه من نفس نمی کشیدم و به تصور این که فوت کرده‌ام رویم پتو انداخته بودند.
آن روز جسد مرا پشت یک وانت‌بار عبوری قرار داده و به امید نجات به بیمارستان برده بودند که در آنجا پس از معاینه و به دلیل آن که آثار و علائم حیاتی در من وجود نداشت، مرا تحویل سردخانه می‌دهند.

چگونه متوجه شدند شما زنده هستید؟

ظاهرا 24 ساعت بعد یکی از کارگران سردخانه بیمارستان که مشغول جابه‌جایی اجساد بوده در یک لحظه متوجه می‌شود انگشت شست پایم تکان می خورد. او سراسیمه موضوع را به پزشکان اطلاع می‌دهد. وقتی مرا از سردخانه خارج می کنند، ظاهرا تنها پزشک جراح نیز پس از چند ساعت عمل بیمارستان را ترک کرده بود، اما تقدیر چنین بود که من زنده بمانم.

مگر چه اتفاقی رخ داده بود؟

پزشک جراح پس از خروج از بیمارستان و در نزدیکی خانه‌اش متوجه می‌شود سررسید خود را در بیمارستان جا گذاشته و چون نیاز به آن داشت، ‌برای برداشتن سررسید به بیمارستان می‌آید که با مشاهده وضعیت من بلافاصله 7 عمل جراحی سخت روی من انجام می‌دهد و سپس مرا به بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان منتقل می‌کنند.

در این مدت چه احساسی داشتی؟

تصادف را که به یاد نمی آورم، اما در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان خود را می‌دیدم که در اتاق به پرواز درآمده بودم. مدام در گوشه‌‌ای از سقف که حالت زاویه را داشت قرار می‌گرفتم و پیکر خود را می‌دیدم که در زیر دستگاه تقلا می‌کند. احساس سبکی خاصی داشتم و خیلی خوشحال بودم. هر بار که همسر و فرزندانم را می‌دیدم که با دیدنم گریه می‌کنند، به آنها می‌خندیدم و از آنها می‌خواستم گریه نکنند، اما صدای مرا نمی‌شنیدند. دلم می‌خواست اتاق را ترک کنم. خیلی تلاش می کردم، اما نمی‌توانستم.

چرا؟

پدربزرگم را می‌دیدم که او نیز پس از سال‌ها که از زمان مرگش می‌گذشت به ملاقاتم آمده بود. من او را خیلی دوست داشتم. از او پرسیدم کجا زندگی می‌کند، اما تنها به من لبخند می‌زد و می‌گفت در جایی خیلی خوب. وقتی از او خواستم مرا هم همراه خود ببرد، گفت نه، تو باید برگردی. التماس‌هایم بی‌فایده بود و او توجهی نمی‌کرد.

چه مدت در این حالت قرار داشتی؟

42 روز بیهوش بودم و سرانجام وقتی به کالبدم بازگشتم با گرمای آفتابی که از پنجره اتاق بیمارستان به صورتم افتاده بود، از خواب بیدار شدم.

این تجربه را چگونه می‌بینی، چه حسی به آن داری؟

شیرین بود و شیرین‌تر از آن دیدار با فرزندانم و یکی از دخترانم که بسیار به او علاقه دارم.

چند فرزند دارید؟

سه فرزند؛ دو دختر و یک پسر.

پس از این حادثه به مرگ فکر می‌کنی؟

هر روز و می‌دانم که خداوند به من فرصت زندگی دوباره‌ داده است. باور کنید برای کار خوب خیلی زود دیر می‌شود.

حالا نگاه شما به زندگی با قبل از حادثه فرق کرده است؟

اعتقاد من بر این است که فاصله زندگی تنها میان اذان و نماز است؛ وقتی فردی متولد می‌شود در گوش او اذان می‌گویند و وقتی می‌میرد برایش نماز می‌خوانند. باید پذیرفت که زندگی یک نعمت الهی است که مدام باید شکر کرد.

می گویند زندگی همراه با آرزوهاست شما به آرزوی خود رسیده‌اید؟

زندگی همیشه پر از فراز و نشیب است. دوست داشتم فوتبالیست شوم، پایم شکست. رفتم کشتی کتفم در رفت. احساس می‌کنم پس از حادثه‌ای که برایم رخ داد، برخی از آرزوهایم رنگ باخت و به این باور رسیدم که فرصت کوتاه است و نباید دل کسی را شکست. مگر زندگی چه ارزشی دارد که به خاطر این چند روز دیگران را از خود برنجانیم و به همه و حتی دوستان و نزدیکان خود بد کنیم.

راستی چه بر سر راننده شما در آن حادثه آمد؟

(چشمانش پر از اشک می‌شود)‌ او مرا به بیمارستان رسانده بود و به دلیل پارگی طحال و خونریزی داخلی جان باخت.

و کلام آخر...

دعا کنید همه عاقبت به خیر شویم و روزی نیاید که ببینیم توشه‌ای برای سفر نداریم. از خداوند می‌خواهم توفیقی دهد تا همدیگر را دوست داشته باشیم. همین.

**قسمت دوم/شیون‌ و زاری‌ تنها 50 دقیقه‌ طول‌ کشید!

محمد شفیعی‌، متولد 1327، اهل‌ هفتگل‌ خوزستان‌ است‌. اندامی‌ متوسط، موهایی‌ جو گندمی‌، صورتی‌ باریک‌ و کشیده‌، چشمانی‌ ریز و پوستی‌ نسبتاً تیره‌ دارد. او بر اثر بی‌ توجهی‌ به‌ سرما خوردگی‌، دچار آنفلونزا و در نهایت‌، ذات‌ الریه‌ شد.

وی پس از احساس‌ خفگی‌، به‌ مجتمع‌ پزشکی‌ سازمان‌ آب‌ و برق‌ خوزستان‌ مراجعه کرد و در نهایت‌ به‌ بیمارستان‌ امام‌خمینی‌(ره) منتقل‌ شد.

طبق‌ اظهارات‌ پرستار بخش‌ آی‌سی‌یو بیمارستان‌ امام‌ خمینی‌(ره)، محمد شفیعی‌، در آی‌ سی‌ یو دچار ایست‌ قلبی‌ شد و در حدود چهل‌ و پنج‌ دقیقه‌ تا یک ساعت‌ روی‌ وی عملیات‌ سی‌ پی‌ آر (احیاءقلبی‌- ریوی‌) انجام‌ شد؛ ولی‌ چون‌ نتیجه‌ای‌ نداشت‌، بیمار، فوت‌ شده‌ اعلام‌ گردید و تمام‌ دستگاه‌ها را از او قطع‌ کردند.

 تا آن‌ که‌ بعد از گذشتن‌ زمانی‌ نسبتاً طولانی‌، پزشک معالج برای‌ امضای جواز دفن‌ به‌ آنجا آمد و در عین‌ ناباوری‌، ضربان‌ بسیار ضعیفی‌ را حس‌ کرد و به‌ سرعت‌، سی‌ پی‌ آر شروع‌ شد و جسد پس‌ از 45 دقیقه‌ زنده‌ شد.

**زمان‌ برایم‌ صفر شده‌ بود!

احساس‌ خستگی‌ مفرط می‌کردم‌؛ حسی‌ شبیه‌ به‌ زجر! مدت‌ زیادی‌ طول‌ نکشید تا تبدیل‌ به‌ یک‌ حس‌ عمیق‌ لذت‌ بخش‌ شد...! دلم‌ غش‌ می‌رفت‌! یک‌ خوشی‌ بسیار دلپذیر... در فضا رها شدم‌! در اتاق‌، پرستاران‌ را دیدم‌ که‌ روی‌ کسی‌ خم‌ شده‌اند و در حال‌ ماساژ قلبی‌،... هستند. اول‌ متوجه‌ نشدم‌ او کیست‌؛ ولی‌ بعد که‌ چهره‌ او را دیدم‌ به‌ شدت‌ جا خوردم‌! خودم‌ بود...!

زمان‌ برایم‌ صفر شده‌ بود؛ انگار همه‌ جا حضور داشتم‌ در همان‌ لحظه‌، لحظه‌تولدم‌ را دیدم‌! مادرم‌ را دیدم‌ که‌ در حال‌ به‌ دنیا آوردن‌ من‌ بود! بعد خودم‌ را آنجا دیدم‌ که‌خوابیده‌ بودم‌. دکترها و پرستارها کنار رفته‌بودند. من‌ مرده‌ بودم‌. دیدم‌ که‌ چشمان‌ و شست‌ پاهایم‌ را بستند و ملحفه‌ را روی‌ صورتم‌ کشیدند.
یکدفعه‌ بالای‌ سرم‌ فردی‌ را دیدم‌ که‌ نمی‌شد تشخیص‌ داد زن‌ است‌ یا مرد! بلند قد و خوش‌اندام‌! او به‌ قدری‌ زیبا بود که‌ بی‌اغراق‌ درهمان‌ لحظه‌ عاشقش‌ شدم‌! حیف‌ که‌ نمی‌توانم‌ زیبایی‌ او را وصف‌ کنم‌! در تمام‌ عمرم‌ کسی‌ را به‌ این‌ زیبایی‌ ندیده‌ بودم‌. لباس‌ کرم‌ رنگ‌ بر تن‌ داشت‌ که‌ بر روی‌ آن‌ پارچه‌ای‌ سفید انداخته‌ بود. به‌ من‌ گفت‌: چی‌ شده‌؟ (به‌ زبان‌ فارسی‌)؛ گفتم‌: پدرم‌ را می‌خواهم‌. گفت‌: بیا پدرت‌ اینجاست‌! پدرم‌ را دیدم‌ که‌ بالای‌ بسترم‌ گریه‌می‌کند. هرچه‌ صدایش‌ زدم‌، صدایم‌ را نشنید! بعد فهمیدم‌ که‌ فقط او می‌تواند صدای‌ مرا بشنود. به‌ نظرم‌ او همان‌ کسی‌ بود که‌ ما او را عزرائیل‌ می‌نامیم‌ یا شاید فرشته‌ مرگ‌!

با آن‌ فرد جایی‌ رفتیم‌. مردی‌ را دیدم‌ که‌ نشسته‌ بود و آن‌ فرد زیبا بسیار به‌ او احترام‌ می‌گذاشت‌. 5 گوی‌ نورانی‌ دراطرافش‌ بود ولی‌ نور آنها چشم‌ را آزار نمی‌داد. یک‌ گوی‌ را به‌ سمت‌ من‌ گرفت‌. فرد زیبارو به‌ من‌ گفت‌: بگیرش‌! تا گرفتم‌، خود را در I.C.U دیدم‌ که‌ دکتری‌ با دستگاه‌ الکترو شوک‌، مشغول‌ شوک دادن‌ به‌ قلب‌ من‌ بود. جالب‌ آن‌ بود که‌ در طی‌ آن‌ چند روز، ما در I.C.U پنج نفر بودیم‌ که‌ آن‌ چهار نفر مردند. البته‌ من‌ هم‌ مردم‌ ولی‌ دوباره زنده‌ شدم‌!!

همسرم‌ برایم‌ آش‌ نذری‌ درست‌ کرده‌ بود. او به‌همراه‌ سایر اعضای خانواده‌، مشغول‌ پخش‌ آش‌ در محله‌ بود که‌ برادرم‌ با منزل‌ تماس‌ گرفت‌ و خبر مرگم‌ را اعلام‌ کرد! مراسم‌ آش‌ نذری‌ تبدیل‌ به‌ یک‌ مراسم‌ شیون‌ و زاری‌ شد...! این‌ شیون‌ و زاری‌ تنها 50 دقیقه‌ طول‌ کشید؛ چرا که‌ دوباره‌ با خانواده‌ تماس‌ گرفتند و اعلام‌ کردند که‌ من‌ زنده‌ شدم!


آیا قبل‌ از این‌ تجربه‌ متوجه‌ شده‌ بودید که‌ نزدیک‌ مرگ‌ هستید؟

 بله‌؛ وقتی‌ آخرین‌ بار در خانه‌ بودم‌؛ قبل‌ از آن‌ که‌ وارد مرحله‌ بیهوشی‌ شوم‌، حس‌ می‌کردم‌ دنیا دارد تیره‌ می‌شود. حس‌ می‌کردم‌ چیزی‌ رو به‌ اتمام‌ است‌! 4 دختر و همسرم‌ را طور دیگری‌ می‌دیدم‌. انگار تصاویری‌ در غروب‌ بودند! می‌دانستم‌ وقت‌ رفتنم‌ است‌!

آیا در لحظات‌ اول‌ تجربه‌ مرگ‌، احساس‌ ترس‌ یا تنهایی‌ نکردید؟

 اصلاً! آن‌ قدر حس‌ خوبی‌ بود که‌ نمی‌توانم‌ آنرا وصف کنم!

فکر می‌کنید این‌ بازگشت‌ برای‌ شما چه‌ پیامی‌ به‌ همراه‌ داشته‌ است‌؟

خوب‌ باش‌، خوب‌ رفتار کن‌، خوب‌ زندگی‌ کن‌... .و فکر می‌کنم‌ بعد از آن‌، اگر کسی‌ اعتقاد به‌ دنیای‌ پس‌ از مرگ‌ نداشته‌ باشد، من‌ می‌توانم‌ آن‌ را ثابت‌ کنم‌! جالب‌ آن‌ که‌ بعد از این‌ ماجرا دوستان‌ و همکارانم‌ نیز تغییراتی‌ اساسی‌ در من‌ حس‌ می‌کردند. حضور من‌ برای‌ آنها نشانه‌ای‌ از قدرت‌ خداوند بود!

فکر می‌کنی‌ چرا این‌ اتفاق‌ برای‌ شما افتاد و چرا برای‌ دیگران‌ پیش‌ نمی‌آید؟

دلیل‌ آن‌ را به‌ خوبی‌ نمی‌ دانم‌؛ ولی‌ شاید مربوط به‌ آن‌ باشد که‌ من‌ در تمام‌ عمرم‌ سعیم‌ بر آن‌ بوده‌ که‌ کسی‌ را آزار ندهم‌ و بد کسی‌ را نخواهم‌ و اگر به‌ کسی‌ کمکی‌ می‌کنم‌ آن‌ را پنهانی‌ انجام‌ دهم‌.

دید شما نسبت‌ به‌ مرگ‌، قبل‌ از این‌ اتفاق‌ چگونه‌ بود و بعد از این‌ اتفاق‌ چه‌ تغییری‌ کرد؟

من‌ قبل‌ از این‌ اتفاق‌، واقعاً از مرگ‌ می‌ترسیدم‌! یادم‌ می‌آید هر وقت‌ به‌ قبرستان‌ می‌رفتم‌، سعی‌ می‌کردم‌ به‌ صورت‌ جسد یا داخل‌ قبر نگاه‌ نکنم‌. ولی‌ باور کنید الان‌ اگر مرا بین‌ 10جسد بگذارند خیلی‌ راحت‌ می‌خوابم‌! و احساس‌ بسیار خوشایندی‌ نسبت‌ به‌ مرگ‌ دارم‌!

آیا دوست‌ دارید این‌ تجربه‌ دوباره‌ تکرارشود؟

ای‌ کاش‌ روزی‌ هزار بار برایم‌ تکرار شود! چنان‌ لذت‌ بخش‌ بود که‌ حد نداشت‌! دلم‌ می‌خواهد آن‌ فرد زیبا را ببینم‌ و آن‌ حس‌ را دوباره‌ تجربه‌ کنم‌. مرگ‌ هدیه‌ای‌ است‌ که‌ خدا به‌ بنده‌اش‌ می‌دهد.

بعد از این‌ تجربه‌ چه‌ تغییراتی‌ در تصور و درک‌ شما از خداوند پیش‌ آمد؟

علاقه‌ام‌ به‌ او خیلی‌ بیشتر شد و در کنارش‌ خیلی‌ هم‌ خدا ترس‌ شده‌ام‌! در ضمن‌ بیشتر با او حرف‌ می‌زنم‌؛ حتی‌ وقت‌ رانندگی‌، وقت‌ راه‌ رفتن‌ و وقت‌ خوردن‌ به‌ یاد او هستم‌! و این‌ جمله‌ "لا حول‌ و لا قوه‌ الا بالله العلی‌ العظیم‌" را بسیار تکرار می‌کنم‌.

همسر محمد شفیعی‌ می‌گوید: نذر کرده‌ بودم‌ که‌ همسرم‌ شفا پیدا کند که‌ خبر فوت‌ او در روز تولد امام‌ علی‌ (علیه السلام )به‌ ما اطلاع‌ داده‌ شد؛ در نهایت‌ بار دیگر اطلاع‌ دادند که‌ محمد زنده‌ است‌...!
در یکی‌ از روزها به‌ همراه‌ تمام‌ اهل‌خانواده‌ به‌ دیدار محمد رفتیم‌... در همان‌ روز بود که‌ پدرش‌ دستمالی‌ را ازجیب‌ خود در آورد که‌ بلافاصله‌ محمد با مشاهده آن‌ دستمال‌ شروع‌ به‌ گریه‌ کرد! از او پرسیدم‌: چرا گریه‌ می کنی‌؟ و در آن‌ زمان‌ بود که‌ محمد جریان‌ مرگ‌ خود و دیدار با مرد سفید پوش‌ را توضیح‌داد!

همسر محمد شفیعی‌ به‌ تأثیرات‌ این‌ معجزه‌ پرداخت‌ و گفت‌: من‌ اعتقادات‌ مذهبی‌ را باور دارم‌ و معتقدم‌ تا خداوند سبحان‌ نخواهد هیچ‌ برگی‌ از درختی‌ نمی‌افتد. طی‌ مدت‌ بیماری‌ محمد مدام‌ به‌ ائمه‌ اطهار(ع) متوسل‌ می‌شدم‌. اکنون‌ که‌ این‌ معجره‌ را دیدم‌، اعتقاداتم‌ صد برابر شده‌ است‌.

**قسمت سوم/آتشی که به سوی آن کشیده شدم

آذر ماه 1382 را هرگز فراموش نمی کنم. در آن ایام من جوانی ولگرد بودم که اگر چه برخی اوقات گناه هایی را مرتکب می شدم، اما هرگز به ناموس دیگران نگاه نمی کردم!

آن روز حوالی ساعت چهار بعد از ظهر بود، داشتم از خانه خارج می شدم که مادرم با همان لحن همیشگی اش گفت: "پسر مراقب باش پیش خدا شرمنده نشی!"

این را می دانستم که مادرم کم و بیش از خلافهایی که مرتکب می شوم با خبر شده و هر از گاهی این طوری متلک می گوید! به همین دلیل حرفی نزدم و راهی خیابان شدم. تا قبل از آن هم مادرم این جمله و حتی جملات معنی دارتر از آن را گفته بود، اما نمی دانم چرا آن روز به طور عجیبی تحت تأثیر این کلام مادرم قرار گرفتم؟

یه طوری که بر خلاف اکثر اوقات که به پارک محلمان می رفتم (پاتوق خلافکاران محل) آن روز مسیرم را عوض کرده و به طرف چهارراهی که نزدیک خانه مان قرار داشت راه افتادم. چند دقیقه ای بیشتر آنجا نایستاده بودم که شیرینی فروش سر چهار راه – که خانه اش نزدیک منزل ما بود – از مغازه اش بیرون آمد و خندید و با طعنه گفت: "چیه جمال، کشیک می کشی کدام بدبخت رو سرکیسه کنی؟ "
از شنیدن این حرف – که چند عابر پیاده هم آن را شنیدند – کفرم در آمد و تصمیم گرفتم واکنش نشان دهم که مرد قناد متوجه غضبم شد و خودش را جمع و جور کرد و گفت: "شوخی کردم آقا جمال... دلخور نشو.

بر خشم خود غلبه کردم. برایش سر تکان دادم و خواستم حرفی بزنم که صدای جیغ دخترانه ای حواسم را به آن سوی خیابان جلب کرد. مرد قوی هیکلی دست دختر جوانی را گرفت و در حالی که دختر بیچاره فریاد کمک... کمک سر داده بود، او را به زور داخل پیکانش سوار کرد و راه افتاد! مردم سر جایشان خشکشان زده بود. نگاهی به اطراف انداختم و به طرف مردی که سوار موتور بود دویدم و گفتم: یا برو دنبالش یا پیاده شو من بروم...

مرد موتورسوار که در تصمیم گیری در مانده شده بود فقط گفت: "اگر موتور منو نیاوردی چی؟ " من مرد قناد را نشان دادم و همان طور که سوار موتورش می شدم گفتم: "اون آقا منو می شناسه!"

مرد قناد اگر چه مانند اکثر اهالی محل مرا به عنوان یک خلافکار می شناخت، اما در آن لحظه فقط سکوت کرد تا صاحب موتور عقب برود و من راه بیفتم و با سرعتی دیوانه وار پشت سر پیکان آدم ربا حرکت کنم.
نمی دانم چرا اما خیلی دلم می خواست بتوانم به دختر جوان کمک کنم! مخصوصاً که دیدم راننده پیکان مسیر بیابان را می رود و این بیشتر نگرانم کرد و هر طور بود، همزمان با رسیدن او به بیابان، من هم به او رسیدم. اما چون هوا تاریک شده بود، او مخصوصاً از ماشین بیرون آمد تا بلکه بتواند مرا غافلگیر کند، من هم که چاره ای نداشتم از موتور پیاده شدم و در دل الهی به امید تو گفتم و کورمال کورمال و فقط با تعقیب کردن صدای پای آنها به تعقیبشان پرداختم و هنوز صد قدم جلوتر نرفته بودم که ناگهان صدای آن دختر را شنیدم که فریاد زد: "مواظب باش." اما دیگر دیر شده بود و آن مرد با سنگ بزرگی بر سرم کوبید و من که احساس کردم سرم شکافته و صورتم پر از خون شده، ناگهان درد شدیدی را در سرم احساس کردم و ناله ای سر دادم و...!

روایت لحظات مرگ

به خودم که آمدم دیدم در همان بیابان هستم، اما بر خلاف لحظاتی قبل، یک طرف بیابان پر از آتش است و از میان شعله های آتش صداهایی را می شنیدم که نام مرا به زبان می آورند! طوری از آن آتش ( که در آن لحظه احساس می کردم آتش جهنم است ) ترسیده بودم که اصلاً مردنم را از یاد برده بودم!
در این لحظه فقط همان مرد را دیدم که دستهایش پر از خون بود و ناگهان فریاد زد کشتمش... بدبخت شدم... کشتمش..." و سپس نبض مرا – که انگار دو نفر شده بودم – یک بار دیگر معاینه کرد و دوباره فریاد زد: "این مرده..." و بعد از جا بر خاست و با سرعت به طرف جایی که ماشین خود را پارک کرده بود دوید...

آن دختر جوان هم شروع کرد به فریاد زدن: "کمک... یک نفر به ما کمک کنه..." در این لحظه روح من به او نزدیک شد و گفتم: "نگران نباش... الان نجاتت میدم..." اما چرا او صدایم را نمی شنید؟ چرا جوابم را نمی داد؟ یک بار دیگر به او گفتم: "شما آن آتش را می بینی؟ اما دختر جوان باز هم صدایم را نشنید و در این لحظه ناگهان احساس کردم نیرویی شبیه به نیروی مغناطیس مرا از آنجایی که هستم به طرف آن آتش پر حجم می کشد و من نیز هر کاری می کردم به آن سو نروم موفق نمی شدم و قدم به قدم به آتش نزدیک تر می شدم!
به گونه ای که کم کم مقاومت خود را از دست داده بودم که یک بار دیگر صدای آن دختر جوان را شنیدم این بار گریه کنان خطاب به مالک آسمان فریاد می زد: "خدایا گناه این بدبخت چی بود؟ اون که می خواست به من کمک کنه. خدایا..." و عجیب بود که هر بار آن دختر نام پروردگار را تکرار می کرد، آن نیروی مغناطیس نیز بر من کم اثر تر می شد! به گونه ای که سر انجام توانستم خود را از آتش دور کنم و به طرف آن دختر و به سوی جسمم برگردم و با گریه بگویم: ((خدایا مرا ببخش...))

که در این لحظه به طور عجیبی تمامی آن آتش از پیش چشمم دور شد و در عوض درد شدیدی را در سرم احساس کردم و... همان لحظه بود که دختر جوان ناگهان جیغی کشید و از جا پرید و ابتدا از من دور شد، اما وقتی دوباره ناله کردم، یکی، دو قدم به طرفم نزدیک شد و در حالی که به سختی می گریست پرسید: "یعنی تو زنده ای...؟ تو که مرده بودی؟ خودم دیدم قلبت کار نمی کنه؟ و من که حالا آنقدر توان داشتم که بتوانم از جا بر خیزم، پاسخ دادم: "نمی دانم چی شده... اما اگر کمکم نکنی به موتور برسیم، شاید هر دو در این بیابان بمیریم! و به این ترتیب او به کمکم آمد و لحظاتی بعد خود را به موتور رساندیم و در حالی که بر اثر خونریزی ضعیف شده بودم، هر طور بود توانستیم خودمان را نجات بدهیم و به شهر برسیم ...

دختر جوان می گفت: "آن مرد دیوانه بود، وقتی خانواده ام به خواستگاری اش جواب منفی داد، می خواست از من انتقام بگیره که شما به دادم رسیدی..." من اما؛ آن طور که دختر جوان می گفت، چیزی حدود نیم ساعت وسط آن بیابان مرده بودم! این نکته را پزشکان بیمارستان نیز تأیید کردند... اما حرف مادرم پاسخ همه این سوالات بود: "موقعی که تو پیش خدا شرمنده نشدی، خدا هم کمکت کرد!"

امروز من دیگر آن جوان بیکار و ولگرد در محل نیستم، چرا که صاحب زن و زندگی شده ام و به معنی واقعی نزد خدا توبه کرده ام!

**قسمت چهارم/آیا عقوبت گناهانمان را می بینیم؟

من و فرهاد از کودکی با هم رفیق بودیم ولی فاصله زیادی بین ما وجود داشت. او صاحب یک خانواده میلیاردر بود که چندان اعتقاد مذهبی نداشتند.

و من در خانواده ای بزرگ شده بودم که اولین چیزی که آموختم نماز بود. ولی فرهاد مانند خانواده اش بی ایمان نبود.

دوستی ما ادامه داشت. سالها بعد فرهاد همراه با خانواده اش به آمریکا رفت. سه سال بعد برای من دعوتنامه فرستاد.

خیلی دلم می خواست پروازم را لااقل 6 روز عقب بیندازم تامثل سالهای گذشته دهه محرم خصوصاً تاسوعا و عاشورا در تهران باشم. ولی تاریخ پرواز بعدی 20 روز بعد بود. برخلاف میلم روز 4 محرم سوار هواپیما شدم و 2 روز بعد به آمریکا رسیدم.

با دیدن فرهاد بال در آوردم. وقتی به فرهادگفتم که دلم می خواست چند روز دیگر در تهران بمانم او خندید وگفت: پسر خوب! دوشنبه عروسی فتانه(خواهر فرهاد) است.

پشتم لرزید و گفتم: دوشنبه عاشوراست.

فرهاد نگران گفت: "راست میگی؟؟؟؟" ناگهان چنان روی ترمز کوبید که نزدیک بود تصادف کنیم.

وقتی که همزمانی عاشورا با عروسی را به خانواده وی گوشزد کردم مرا به مسخره گرفتند. فرهاد سر دوراهی مانده بود. ولی به هر حال عروسی در روز دوشنبه برگزار شد.

من یک راه حل پیداکردم تا به آن جشن نروم. خانواده فرهاد می دانستند که من از کودکی هر وقت دچار خونریزی می شدم تا ساعتها ادامه پیدا می کرد و پزشکان توصیه کرده بودند مراقب باشم که دچار خونریزی نشوم. من آن روز مخصوصاً خون خود را ریختم!

ساعت 10 صبح به هوای پوست کندن سیب چاقوی تیز راکشیدم کف دستم و خون فواره زد. کارم به بیمارستان کشید. بستری شدم. ساعت 16 بعداز ظهر فرهادبه دیدنم آمد. در حقیقت آمده بود که از من اجازه بگیرد. او گفت: محسن موقعیت منو درک کن!

من فقط یک جمله گفتم: "اگه واقعاً چاره ای نداری لااقل لباس شاد نپوش. مشروب نخور. دنبال رقص و آوازهم نرو"
او قول داد که حرمت عاشورا را حفظ کند.

ساعت 12 نیمه شب خانواده فرهاد همراه عروس و داماد به دنبال من آمدند تا همگی به ویلای پدر فرهادبروند و یک هفته بنوشند و برقصند و شاد باشند.

هرکار کردم نروم نشد. فرهاد گفت: "من به خاطر تو با لباس اسپورت و شلوار لی تو عروسی خواهرم شرکت کردم و با خانواده ام دعوام شد ازت میرنجم."

نمی توانستم تصور کنم در ایران همه در حال عزاداری شام غریبان هستند و من در کنار 9 نفر که همگی مستند عازم ویلا.

داماد که یک جوان تحصیل کرده آمریکایی بود علت ناراحتی ام را پرسید.
واقعیت را برای اوشرح دادم.

دیویدبا احترام زیادبرایم سر تکان داد و گفت: به عقیده شما احترام می گذارم.

باهم عازم شدیم.
فرهاد پرسید: محسن فکرمی کنی ما عقوبت این گناهو بدیم؟ که ناگهان صدای ترمز شدیدی به گوشم رسید و ماشین به ته دره سقوط کرد.

لحظه ای به خودآمدم که چند پیکر خون آلود دراطرافم افتاده بود. درحقیقت بوی خون بود که باعث شد بیدار شوم.
صدای دیوید را که می گفت help شنیدم و بعد او با 2 نفر دیگر پیدایشان شد. دیوید چندخراش سطحی برداشته بود.

دست و پا وقسمتی از سر وگردنم زیر ماشین مانده بود و عجیب اینکه چیزی حس نمیکردم. هر 8 نفرمان را از لای لاشهای اتومبیل (که کاروان بود)به سختی بیرون کشیدند.

یکی از آن 2 غریبه که بعدها فهمیدم پرستار بود همه را معاینه می کرد.سپس رو به دیوید می گفت: "این مرده!"
روی فرهاد مکث کرد و گفت: این زنده است.

من رامعاینه کرد و گفت: متأسفم!!!مرده.

باورم نمی شد. فریاد زدم من زنده ام!!

ولی صدای مرا نمی شنیدند. به بدن آش و لاشم که نگاه می کردم باور می کردم که مرده ام ولی چرا همه اینها را حس می کردم؟

فرهاد را به بیمارستان بردند.

ناگهان دیدم روح آن 6 نفر از جسمشان جدا شده و هر 7 نفرمان به آسمان نگاه کردیم. نوری عظیم و سبز رنگ که چشم را کور می کرد در هوا پدیدارشد (شاید حرفهایم را باور نکنید و آنها را تخیلات به حساب بیاوید. فقط خدامی داند من چه می گویم)
در این لحظه صدای آسمانی به گوشم رسید که می گفت: "یک نفر از اینها عزادار و سینه زن من است" و بعد قسمتی از آن نور متوجه من شد و باعث شد که هیچ چیز را در اطرافم نبینم و حس نکنم تا... .

این فقط می تونه یه معجزه باشه. من 2 بار تورو معاینه کردم حتی پزشک جوانی که فرهاد رو به بیمارستان رساند اعلام کرد: لااقل قلب تو 10دقیقه ازکار افتاده بود نمی فهمم چرا بین اون همه جمعیت تو -فقط تو- زنده موندی؟!
اینها را دیوید شوهر فتانه مرحوم گفت.

آنها روز بعد برای بردن جنازه ها می آیند که از یک مأمور می شنوند یک نفرشان زنده است.

فرهاد یک چشمش را از دست داد. او به ایران برگشت و برای همیشه ساکن ایران شد. هرسال برای آمرزش روح خانوادهاش درمحرم 10 شب خرج می دهد.

**قسمت پنجم/لباس آخرت جیب ندارد

لقمه اول صبحانه را که در دهان گذاشتم، مادرم مثل چهار ماه قبل حرفش را تکرار کرد: بهنام خودت می دونی که پدر خدا بیامرزت از یک ماه قبل از مرگش" انگار که بهش الهام شده بود سفر آخرت رو باید بره " با همه حسابش را صاف کرد.

آقا جبار میوه فروش سر چهار راه در مجلس هفتم پدرت می گفت، آقای قومی یک هفته قبل از مرگش آمد توی مغازه و یک تراول صدهزار تومانی به من داد و گفت، آقا جبار من نزدیک سی سال هر وقت خواستم ازت میوه بخرم، اول یک دونه اش را چشیدم، یک دانه گیلاس، یک حبه انگور، یک عدد خیار، سیب و یا توت و خلاصه هر مرتبه یه ناخنک زدم و بعد خرید کردم، این پول را بابت همه ناخنکهایی که زدم از من بپذیر و حلالم کن تا مدیونت نباشم. آقا جبار می گفت هر قدر من گفتم راضی هستم قبول نکرد تا پول رو گرفتم... .

حرف مادر را قطع کردم و گفتم : " چشم مادر ... میرم و محمدحسین رو راضی می کنم ... " مادر سکوت کرد، اما می دانستم ول کن نیست. قضیه مربوط می شد به قولی که پدرم به سرایدار همیشگی خانه های نوسازش داده بود. محمدحسین تقریباً از 20 سال قبل کارگر پدرم بود.

پدرم بساز و بفروش بود و از همان سالها که به آپارتمان سازی روی آورد، از محمدحسین و زن و بچه هایش به عنوان سرایدار همیشگی آپارتمانهای مختلف استفاده می کرد. این مرد روستایی آنقدر پاک و صادق بود که پدر ول کن اش نبود. تا اینکه حدود 2 ماه قبل از مرگش به سرایدارش می گوید: "محمدحسین این آخرین آپارتمان من و آخرین سرایداری تو هست ... ان شاءالله همین روزها می ریم محضر و همین واحد طبقه اول رو که داخلش نشستی به نامت می کنم" پدر پای حرفش ایستاد و چند مرتبه به او گفته بود: " بلند شو بریم محضر" اما محمدحسین آنقدر نجیب بود که هر بار می گفت ان شاءالله فردا. بعد از مرگ پدرم به مادرم گفت که "می ترسیدم که آقا فکر کنه منتظر مرگش هستم و روم نمی شد باهاش برم" و این گونه بود که درست 2 ساعت قبل از 10صبح روز 14 آذر که قرار بود سرایدارش را به محضر ببرد نفس آخر را کشید و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

پس از مرگ پدر و از فردای مراسم چهلم، مادر هر روز می گفت: " روح پدرت ناراحته، برو این سند را به اسم محمدحسین بزن " من هم واقعاً قصد این کار را داشتم، اما صعود ناگهانی قیمت خانه دیو طمع را در وجودم بیدار کرد تا به خود بگویم: " واسه چی یک واحد 95 متری را در شمیران به نامش بکنم؟ پدرم قول یک خونه رو به محمدحسین داده ، منم یک خونه کوچک در جنوب شهر برایش می خرم .... "

این تصمیم را به مادرم هم نگفتم، اما او که احساس کرده بود فکری در سر دارم، هر روز به من می گفت و می گفت تا بالاخره در روزه 18 فروردین به سراغ محمدحسین رفتم. او مشغول آب دادن به باغچه بود. وقتی به او گفتم برویم به محضر خیلی خوشحال شد، اما وقتی فهمید قرار است سند طبقه چهارم یک آپارتمان هفتاد متری و کلنگی را به نامش بزنم، چشمانش پر از اشک شد و گفت: من که چاره ای ندارم آقا مهدی، اما وای به روزی که قرار باشه جواب پس بدی!

از شنیدن این حرف طوری عصبانی شدم که تصمیم گرفتم کمی او را بترسانم، لذا با عصبانیت گفتم: "دندان اسب پیشکشی را نمی شمارند" و بدون اینکه پشت سرم را نگاه کنم پریدم اون طرف جوی آب و پا گذاشتم توی خیابان و... فریاد محمدحسین آخرین فریادی بود که شنیدم: یک موتور کوبید به بدنم و روی هوا پرواز کردم و با سر به جدول کنار خیابان خوردم...

روایت لحظات پس ازمرگ

آنقدر سردم بود که احساس کردم دارم منجمد می شوم. اصلا متوجه نبودم کجا هستم و چه اتفاقی برایم افتاده است. به اطرافم که نگاه می کردم احساس کردم همه چیز دور سرم می چرخد، اما خوب که دقت کردم دیدم دارم به طرف بالا حرکت می کنم، آن هم باسرعتی غیر قابل وصف! تازه متوجه علت سرما شدم. درست حالت کسی را داشتم که سوار بر موتور بوده و در حال حرکت است، اما به خاطر سرعت زیاد دچار سرما شده و ...

همینکه یاد موتور افتادم همه چیز برایم تداعی شد و صحنه تصادفم را دیدم، دقیقاً مانند روزهایی که برای دیدن مسابقات فوتبال به ورزشگاه آزادی می رفتم و برحسب اتفاق چهره خودم را در مانیتور بزرگ استادیوم می دیدم؛ خودم را دیدم که با موتور تصادف کردم و به جدول سیمانی کنار خیابان خوردم و ... آن موقع بود که مردنم را باور کردم و از روی استیصال زدم زیر گریه و در همین لحظه خودم را در جایی دیدم که هرگز مانندش را ندیده بودم.

پشت سرم خالی خالی بود. یک فضای وسیع و بیکران، اما تهی از شیء و موجود زنده. پیش رویم منطقه ای قرار داشت مانند یک مزرعه سرسبز که خورشید در فاصله نیم متری درختها قرار گرفته بود. خواستم جلو بروم و پا در آن منطقه بگذارم، اما چیزی مانند یک دیوار شیشه ای - به وسعت تمام طول و عرض مکانی که پیش رویم بود - مقابلم قرار داشت که مانع رفتنم می شد و ... ناگهان دیدم یک نقطه نورانی در آن سوی شیشه ظاهر شد و کم کم بزرگ شد و شکل گرفت.

 پدرم بود که با دیدنش از خوشحالی فریاد زدم: " پدر کمکم کن! " اما پدر در حالی که لباسی به رنگ آسمان تنش بود، از روی تأسف سر تکان داد و گفت: " بی معرفت مگه تو به من کمک کردی ... نگاه کن! و سپس پایین پایم را نشان داد و محمدحسین را دیدم که گویی فرزند خودش را از دست داده، اشک می ریخت و بر سر می کوبید و می گفت تقصیر من بود ... منو ببخش ....

سرم را که بالا بردم دیگر پدرم را ندیدم، اما صدایش را شنیدم: " دیدی چیزی از مال دنیا با خودت نیاوردی! وقتی احساس کردم پدرم دارد می رود خودم را به آن دیوار شیشه ای کوبیدم و ...

روایت لحظات بعد از زنده شدن

محمدحسین - بعدها می گفت - " موقعی که دیدم انگشتانت تکان خورد، بی اختیار و بدون اینکه دلیلش را بفهمم اشک ریختم و گفتم‌‌، دستت درد نکنه آقای قومی .. خدا روحت را شاد کنه ...!

آری آنطور که مردم گفتند و دکترها تشخیص دادند، من نزدیک به 25 دقیقه در مرگ کامل بودم و هیچ آثاری از حیات در وجودم دیده نشده بود. اما خدا خواست که عمرم به دنیا باشد! مطمئناً لطف خدا به خاطر پدرم بود که من کارش را نیمه رها کرده بودم و چون خدا نمی خواست پدر مدیون کسی باشد، مرا به زندگی برگرداند! من نیز بعد از آن اتفاق نگاهم به زندگی تغییر کرد و باورم شد که در روز حساب و کتاب باید به خیلی از کارها حساب پس داد.

۱۳ دی ۹۸ ، ۱۷:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی فروزنده

Kerio Control چیست ؟

امروزه اینترنت یکی از پر کاربردترین سرویس ها در سازمانها ، اداره جات ، شرکتها و … می باشد، در این حالت باید یک نظارت و مدیریت کلی نسبت به این موضوع داشته باشیم بدین صورت که آیا کارمندان و کاربران اینترنت در این سازمانها استفاده بهینه در جهت وظیفه محولشان انجام می دهند یا استفاده از نوع تفریحی از این سرویس می کنند و وظیفه محولشان را فراموش می کنند.

کریو کنترل با دارا بودن بهترین طراحی شبکه، سازمان یا شرکت و یا اداره شما را از هجوم تهدیدات فلج کننده حفاظت می کند. Kerio Control بصورت اتوماتیک لایه های امنیتی را پیدا می کند و مانع از این می شود که تهدیدات شبکه اعمال شوند تا زمانی که مدیر شبکه انعطاف پذیری های مورد نظرش را با استفاده از Ploicy Tools ها نسبت به کاربران اعمال کند، کنترل مدیرت پهنای باند، مونیتورینگ دقیق شبکه و اتصالات IPSec V.P.N برای دسکتاپ ها، دستگاههای موبایل و سایتهای مختلف. Kerio Control یک امنیت شبکه قوی و هوش پایدار با امنیت بهتر و بالاتر از همه یک مدیریت ساده را فرآهم می کند.

نسخه ۸ از این محصول به صورت نسخه Software Appliance ارائه می شود که بدون نیاز به سیستم عامل می باشد. در واقع Kerio Control Software Appliance یک نسخه Customize شده از لینوکس است که نرم افزار Kerio Control بر روی آن نصب شده است.

نرم افزار Kerio Control یک راه حل کامل برای تامین امنیت و مدیریت دسترسی به اینترنت برای تمامی شبکه ها به هر اندازه است. برای سازمانهای بزرگ طراحی شده است، در مقابل حملات بیرونی و ویروسها یک دفاع مستحکم و کم نظیر دارد، میتواند دسترسی به محتوای مطالب سایتهای اینترنتی را محدود و یا مانع شود. برقراری ارتباط V.P.N را با هر نقطه فراهم میکند.

نظارت و مدیریت اینترنت سازمانها و اداره جات باعث بالا رفتن راندمان کاری کاربران و نیز ایجاد امنیت در شبکه مورد استفاده در آن اداره و یا سازمان می باشد. این نوع نظارت و مدیریت هم بصورت نرم افزاری می تواند باشد و هم بصورت سخت افزاری که اصطلاحاْ به آنها فایروال Firewall های سخت افزاری و نرم افزاری گفته می شود نرم افزارها و سخت افزارهای فایروالی متنوعی جهت نظارت و مدیریت اینترنت سازمانها و اداره جات وجود دارد که از آن جمله می توان به نرم افزارهای ISA Server و Kerio Control اشاره کرد و از سخت افزارها نیز می توان Cisco ASA را نام برد. به فایروالهای سخت افزاری UTM گفته میشود.

قابلیتهای کلیدی نرم افزار Kerio Control :

  1. مدیریت کاربر
  2. قابلیت یکپارچه شدن با Active Directory
  3. اعتبار سنجی کاربران برای دسترسی به شبکه
  4. توانایی سریع به اشتراک گذاشتن اینترنت در شبکه از طریق Proxy و NAT
  5. افزایش کارایی اینترنت با استفاده از Web Caching
  6. قابلیت اختصاص IP به طور خودکار (DHCP)
  7. تسریع کننده درخواست ارسالی DNS
  8. پشتیبانی از منطقه DMZ
  9. امکان تعریف قواعد دسترسی به شبکه و اینترنت برای هر کاربر
  10. نظارت بر فعالیت کاربران در وب
  11. امنیت یکپارچه
  12. دارای دیواره آتش جهت کنترل دسترسی، جلو گیری از نفوذ و خرابکاری در شبکه
  13. دارای سیستم شناسایی و ممانعت از نفوذ (IPS)
  14. قابلیت استفاده از انواع ضد ویروس های قدرتمند برای ترافیک HTTP ,FTP ,SMTP ,POP3
  15. ساز و کار سر خود برای پالایش محتوای صفحات وب
  16. استفاده اختیاری از پالاینده های پیشرفته
  17. توانایی جلوگیری از ورود آگهی های تبلیغاتی اینترنتی
  18. بازرسی و کنترل کلیه پرتکلهای غیر استاندارد
  19. شبکه خصوصی مجازی
  20. پشتیبانی ازP.N جهت برقراری ارتباط رمزگذاری شده
  21. قابلیت برقراری ارتباط سایت به سایت، کاربر به سایت
  22. مدیریت پهنای باند
  23. قابلیت سهمیه بندی پهنای باند برای برنامه های مختلف
  24. پشتیبانی از انواع ارتباطات اینترنتی ماهواره ی ، DSL ،ISDN ، شماره گیری از طریق مودم و غیره
  25. پشتیبانی از UPnP، فناوری ارتباط نرم افزارها بدون پیکره بندی خاص مانند MSN Messanger
  26. پشتیبانی از VoIP پروتکل ارسال صوت از طریق اینترنت
  27. ثبت وقایع مربوط به ترافیک اینترنت
  28. نمایش فعالیتها بصورت گراف
  29. مدیریت از راه دور با برخورداری از امنیت کامل
  30. امنیت در اینترنت
  31. دیواره آتش برای شبکه

دیوار آتش :

اصلی ترین وظیفه یک دیواره آتش مستقر در محیط، نظارت بر ترافیک ورودی و خروجی شبکه بر مبنای سیاست امنیتی سازمان است. Kerio Control قادر است برای نظارت بر ترافیک اینترنت قواعد قابل درک و ساده ای را مبتنی بر رویه های امنیتی شبکه پیشنهاد دهد. دستیار نصب خودکار فراهم شده در نرم افزار میتواند خیلی به سرعت این کار را به انجام برساند.

سیستم ضد نفوذ (IPS) :

سیستم ضد نفوذ Kerio Control می تواند بطور غیر محسوس تمامی ترافیک ورودی و خروجی شبکه را تحت نظارت قرار دهد و در کنار دیواره آتش سرویس دهنده های داخل شبکه را از هرگونه نفوذ و ارتباط غیر مجاز در امان دارد.

محافظت در مقابل ویروسها :

داشتن ضدویروس در محیط شبکه، خطر انتشار سریع ویروس را کاهش میدهد. Kerio Control به طور اختیاری یک پویشگر قوی، مختص ویروس را برا ی ترافیک ورودی و خروجی HTTP ,FTP ,SMTP ,POP3 فراهم نموده است.

پشتیبانی از V P N :

هنگامیکه لازم است بین دو شبکه و یا سرویس دهنده و ایستگاههای کاری، شبکه خصوصی مجازی برقرار گردد، Kerio Control اجازه میدهد با استفاده از پرتکلهای IPSec NAT و PPTP V P N این ارتباط ایمن به سادگی برقرار گردد.

پشتیبانی از VoIP :

برقراری ارتباط تلفنی از میان شبکه ای که تحت محافظت دیواره آتش قرار داشته باشد کار مشکلی است زیرا اساسا پرتکلهای VoIP مانند H.323 جهت گذر آسان از میان دیواره آتش طراحی نشده اند. Kerio Control اجازه میدهد، VoIP در کنار آن به اجرا در آید تا از رها ساختن عمومی زیر ساختهای VoIP در اینترنت بدون امنیت لازم بی نیاز شوید.

نظارت بر محتوای Web :

Kerio Control بطور سر خود دارای ویژگی اعمال محدودیت بر روی محتوای صفحات وب است که بر مبنای کلید واژه، دسترسی به یک سایت را میتواند مسدود نماید و بطور افزودنی Kerio Control با نرم افزار پالایشی Cobion Orang Filter تجهیز شده است. در این نرم افزار محتوای صفحات وب، به ۵۸ مقوله مختلف نظیر اخبار، بازی، خرید، ورزش، مسافرت و غیره تقسیم شده است و میتواند دسترسی کاربران مختلف، به مقوله های گوناگون را کنترل و یا مسدود نماید.

ادامه مطلب...
۱۹ آبان ۹۸ ، ۱۳:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی فروزنده

نحوه ساخت یک کاربر در Sql Server و ورود کاربر به سیستم

در این مقاله قصد داریم که یک کاربر در Sql Server ایجاد نماییم و بتوانیم با کاربر ایجاد شده به اسکیول سرور وارد شویم.

نحوه ساخت یک کاربر در Sql Server و ورود کاربر به سیستم

 مقدمه

SQL Server امکان ایجاد کاربران جدید و ورود آنها را فراهم کرده است. اگر شما در هنگام نصب Sql Server یادتون رفت که یک کاربر ایجاد کنید. اصلا نگران نباشید چون اسکویل سرور این امکان را فراهم کرده است که بتوانید هر کاربری را با هر سطح دسترسی به دیتابیس ایجاد کنید. ما در این مقاله قصد داریم که یک کاربر ایجاد کنیم و فقط دسترسی به یک دیتابیس خاص را داشته باشد البته لازم به گفتن است که می توان حتی دسترسی ها را محدودتر هم کرد که فقط کاربر ایجاد شده دسترسی Slect فقط داشته باشد. و یا حتی چند Table یا جدول خاص را بتواند ببیند.

مراحل ساخت کاربر

ابتدا در روت دیتابیس ها  به منو Security رفته و سپس در Login رفته و بروی آن راست کلیک می کنیم و NewLogin را انتخاب می کنیم

Security>Login>RightClik>NewLogin

در کادر محاوره ای باز شده ابتدا یک نام مناسب برای کاربر مورد نظر وارد می کنیم سپس پسورد آن را نیز مشخص می کنیم.

ساخت نام کاربری در sql

اگر هنگام ورود به سستم با خطا روبرو شدین باید باید روی سرور اصلی راست کلیک کنید و سپس Propertise را بزنید و سپس به زبانه Security   و بعد از آن روی گزینه  sql server and windows Authentication mod کلیک میکنیم  و بعد اوکی میکنیم و نهایتن اسکویل سرور را ریستارت می کنیم

ساخت کاربر در sql

۲۵ مهر ۹۸ ، ۲۱:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی فروزنده

رنگی کردن یکی در میان سطرها یا ستون ها در اکسل

دوستان خوبم سلام

گاهی اوقات خواندن اطلاعات در یک پایگاه اطلاعاتی وسیع خسته کننده و دشوار می شود برای حل این مسئله شما شروع به تغییراتی در پس زمینه صفحه خود می کنید اما این سوال پیش میاید که چطور می شود یک تغییر ثابت و سریع و موثر را به پایگاه اطلاعاتی خود اعمال کنیم ؟!!
برای این کار به سراغ   Conditional Formatting می رویم !!!

* ابتدا محدوده مورد نظر خود را انتخاب می کنیم و به مسیر زیر می رویم  home > styles > Conditional Formatting و گزینه new rules را انتخاب می کنیم .

*از صفحه مقابل به قسمت ......use a formula to می رویم و در کادر نمایش داده شده فرمول  mod(row();2)=0= را وارد می کنیم و از قسمت format رنگ مورد نظر را انتخاب می کنیم و ok را میزنیم مانند تصویر زیر :

 

mod

 

همانطور که میبینید سطرها به صورت یکی در میان به رنگ format تغییر زمینه داده اند برای اینکه این تغییر برای ستون ها اتفاق بیافتد مانند توضیحات پیش رفته و تنها از این فرمول استفاده کنید   :  mod(COLUMN();2)=0=



ادامه مطلب...
۲۵ مهر ۹۸ ، ۰۷:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی فروزنده

به روز رسانی آفلاین آنتی ویروس نود32

برای به روز رسانی آفلاین کافیست تا پس از دانلود آپدیت آفلاین از سایت های نرم افزاری، مراحل زیر را طی کنید تا آنتی ویروس خود را به روز رسانی نمایید. با استفاده از این روش شما می توانید حتی کامپیوترهایی را که به اینترنت متصل نیستند را نیز به وسیله حافظه های قابل حمل به روز رسانی کنید.


از آنجا که آپدیت کردن بصورت آفلاین برای بعضی افراد از مشکلات نود 32 می باشد ما در این آموزش آپدیت آنتی ویروس NOD32 را برای شما توضیح خواهیم داد و این را یادآوری کنیم که آپدیت نود32 به ۲ صورت آنلاین و آفلاین انجام میشود آپدیت آنلاین نیاز به اینترنت دارد اما آپدیت آفلاین بدون اینترنت صورت میگیرد . حالا با ما همراه باشید .


فایل های آپدیت ارائه شده در وب سایت ها، آنتی ویروس های NOD32  و Smart Security را در کلیه نسخه‌های ۳٫x و ۴٫x و ۵٫x به روز می‌کند.

 

برای آپدیت آفلاین مراحل زیر را انجام دهید:


1- ابتدا فولدر حاوی آپدیت آفلاین آنتی ویروس NOD32 را دانلود و به کمک برنامه WINRAR از حالت فشرده خارج سازید و در جایی از هارد دیسک سیستم خود قرار دهید مثلا فولدر را با نام Up-Nod در ریشه یکی از درایوها مانند C کپی کنید.(سعی کنید آدرس کوتاه تر باشد در صورت بلند بودن آدرس، موقع آپدیت نود 32 ممکن است مشکل پیش بیاد)


2- پوشه آپدیت را باز کرده و مطابق شکل زیر آدرس پوشه را کپی بگیرید.
 

آموزش آپدیت آفلاین نود 32 همه ورژن های آنتی ویروس Nod32


3- سپس بر روی آیکون NOD32 در کنار ساعت ویندوز دابل کلیک کرده تا برنامه باز شود.
 

آموزش آپدیت آفلاین نود 32 همه ورژن های آنتی ویروس Nod32


4- از منوی سمت چپ برنامه نود32 گزینه Setup را کلیک کرده و مطابق شکل آخرین گزینه را کلیک نمائید.


نکته: میتوانید بجای مرحله 4 با فشار دادن کلید F5 اینکار را انجام دهید.
 

آموزش آپدیت آفلاین نود 32 همه ورژن های آنتی ویروس Nod32


5- در پنجره باز شده از سمت چپ گزینه  Update را انتخاب کرده و در سمت راست دکمه Edit را کلیک نمائید.


نکته مهم: در صورتی که شما از نسخه 5 به بالای نود32 استفاده می کنید احتمالا این دکمه غیر فعال است برای فعال کردن این دکمه به «این صفحه» بروید و آن را فعال کنید و بعد از آن ادامه آموزش رو انجام دهید ولی اگر فعال است به ادامه آموزش توجه کنید.
 

آموزش آپدیت آفلاین نود 32 همه ورژن های آنتی ویروس Nod32


6- در کادر Update servers آدرس پوشه آپدیتی را که از قبل کپی گرفته بودیم را قرار دهید.
 

آموزش آپدیت آفلاین نود 32 همه ورژن های آنتی ویروس Nod32


7- دکمه Add را کلیک نمائید تا آدرس انتخاب شود و در کادر Update servers List نمایش داده شود و در آخر دکمه OK تمام پنجره ها را بزنید.


8- در منوی اصلی برنامه از سمت چپ Update را انتخاب کرده و در سمت راست گزینه Update servers را کلیک نمائید تا برنامه شروع به آپدیت کردن نماید و در آخر دکمه Ok را کلیک نماوید.


آموزش آپدیت آفلاین نود 32 همه ورژن های آنتی ویروس Nod32


 

نکته: برای دفعات بعد دیگر لازم نیست این مراحل رو انجام بدید فقط محتویات داخل پوشه Up-Nod رو پاک کنید و آپدیت جدیدی که دانلود می کنید رو جایگزین کنید و مرحله 17 رو اجرا کنید!


نکته: بعد از اتمام عملیات آپدیت، از لیست Update Server، حتما مسیر پوشه را پاک کرده و روی عبارت Choose automatically قرار دهید.

۲۲ مهر ۹۸ ، ۱۲:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی فروزنده

چگونه آنتی ویروس ویندوز 10 را غیرفعال کنیم؟

سیستم‌عامل ویندوز ۱۰ به همراه Windows Defender Antivirus ارائه می‌شود که یک آنتی‌ویروس قدرتمند است و شما را دربرابر انواع تهدیدات، مانند ویروس‌ها، هکرها، جاسوس‌افزار، باج‌افزار و... محافظت می‌کند.

این ویژگی که به‌صورت پیش‌فرض در ویندوز وجود دارد، برای بیشتر کاربران مناسب است و نیازهای آن‌ها را برطرف می‌کند؛ ولی در شرایط خاص ممکن است لازم باشد این ویژگی را غیرفعال کنید. به‌طور مثال شاید بخواهید دستگاه خود را به شبکه متصل کنید، اما به شما اجازه داده نمی‌شود. یا هنگام انجام کاری بخصوص، این ویژگی ویندوز، کارتان را مختل کند.

نمی‌توان آنتی‌ویروس پیش‌فرض ویندوز را کاملا حذف کنید

برای رفع این مشکلات و گاه مشکلات دیگر لازم است برنامه‌ی Windows Defender را غیرفعال کنیم. مایکروسافت برنامه‌ی Windows Defender را کاملا درون ویندوز تعبیه کرده و هماهنگ با آن ساخته است؛ طوری‌که ویندوز و ویندوز دیفندر کاملا وابسته به یکدیگر هستند. پس متاسفانه گزینه‌ای برای حذف آن نداریم. بااین‌حال با کمی گشتن در تنظیمات و ازطریق Group Policy و Registry یا تنظیمات Windows Security این ویژگی را می‌توان تا حدودی متوقف کرد.

۲۱ مهر ۹۸ ، ۱۲:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی فروزنده